لیپولیز بیش از حد و طولانی مدت در بافت چربی گاوهای شیری یک عامل خطر اصلی برای کتوز بالینی (CK) است. این بیماری متابولیک در گاوهای پس از زایمان زمانی که لیپولیز اسیدهای چرب به عنوان یک بستر انرژی برای جبران تعادل منفی انرژی استفاده میشود، رایج است. لیپولیز در گاوها میتواند توسط مسیرهای متعارف (القای هورمونی) و التهابی ایجاد شود. درمانهای کنونی برای CK بر بهبود گلوکز خون (به عنوان مثال، پروپیلن گلیکول خوراکی [PG]، یا دکستروز (i.v.)) تمرکز دارند. با این حال، این درمانها مسیرهای لیپولیتیک متعارف و التهابی را مهار نمیکنند. نیاسین (NIA) میتواند فعال شدن مسیر متعارف را کاهش دهد. مسدود کردن پاسخهای التهابی با مهارکنندههای سیکلواکسیژناز مانند فلونیکسین مگلوماین (FM) میتواند فعالیت لیپولیتیک التهابی را مهار کند. هدف از این مطالعه تعیین اثرات NIA و FM در درمان استاندارد پروپیلن گلیکول برای کتوز بالینی پس از زایمان بر غلظتهای اجسام کتون بود.
یک مطالعه (تصادفی در 4 گروه، موازی و جداگانه بر روی گاوهای چندقلوزای جرسی (80 راس)) در یک فارم صنعتی شیری طی یک دوره 7 ماهه انجام شد. گاوهای واجد شرایط، علائم کتوز بالینی (بیحالی، کاهش اشتها و تولید شیر) و هیپرکتونمی (β-هیدروکسی بوتیرات خون [BHB]≥1.2 میلیمول در لیتر) داشتند. گاوهای مبتلا به کتوز بالینی به طور تصادفی در یکی از سه گروه قرار گرفتند که در آن گروه اول 310 گرم PG خوراکی یک بار در روز به مدت 5 روز دریافت کردند، گروه دوم PG برای 5 روز بعلاوه 24 گرم NIA خوراکی یک بار در روز به مدت 3 روز (PGNIA) دریافت کردند و گروه سوم PG برای 5 روز بعلاوه NIA برای 3 روز + 1/1 mg/kg، داخل وریدی FM ،یک بار در روز به مدت 3 روز (PGNIAFM) دریافت کردند. گروه کنترل شامل گاوهایی بود که از نظر بالینی سالم بودند (HC؛ بدون درمان؛ BHB <1.2 mmol/L، 27 راس) و از نظر شکم و روز شیردهی با هر 3 گروه مطابقت داشتند. گاوها در روز شروع (d 0)، 3، 7 و 14 برای ارزیابی اجسام کتونی و نشانگرهای زیستی متابولیک و التهابی در خون نمونهبرداری شدند. اثرات درمان، روز نمونهگیری و اثرات متقابل آنها با استفاده از مدلهای اثرات مختلط ارزیابی شد. برای محاسبه نسبت شانس (OR) بازگشت به نرموکتونمی (BHB <1.2 mmol/L) از رگرسیون لجستیک استفاده شد.
در مقایسه با گروه کنترل، گاوهای مبتلا به کتوز بالینی غلظت خونی نشانگرهای دیس لیپیدمی، از جمله اسیدهای چرب غیر استریفه (NEFA) و BHB، و سطوح گلوکز و انسولین پایینتری را نشان دادند. گاوهای مبتلا به کتوز بالینی همچنین سطوح بیومارکرهای درد، التهاب، از جمله پروتئین متصل به لیپوپلیساکارید، هاپتوگلوبین و آمیلوئید A سرم و سایتوکینهای پیشالتهابی IL-4، MCP-1، MIP-1α و TNFα را افزایش دادند. نکته مهم اینکه، 72.2٪ از گاوهای CK اندوتوکسمی بودند و DNA باکتریایی در گردش خون بالاتری در مقایسه با گروه کنترل داشتند. در روز 7، بالاترین درصد گاوهای مبتلا به نرموکتونمی در PGNIAFM = 87.5٪، در مقایسه با PG = 58.33٪، و PGNIA = 62.5٪ بود. در روز 7، OR برای نرموکتونمی در گاوهای PGNIAFM به ترتیب 1.5 و 1.4، نسبت به PG و PGNIA بود. در روزهای 3، 7 و 14، گاوهای PGNIAFM کمترین مقادیر BHB (PG = 1.36؛ PGNIA = 1.24؛ PGNIAFM = 0.89 ± 0.13 mmol/L)، NEFA (PG = 0.58؛ PGNIA = 0.59 = PGNIAF0. 0.02 mmol/L) و پروتئینهای فاز حاد را ارائه دادند. گاوها در PGNIAFM همچنین بالاترین افزایش گلوکز خون را در نقاط زمانی و انسولین تا روز 7 ارائه کردند.
این دادهها شواهدی را ارائه میدهند که باکتریما یا اندوتوکسمی، التهاب سیستمیک و درد ممکن است نقش مهمی در پاتوژنز کتوز بالینی داشته باشند. علاوه بر این، هدف قرار دادن لیپولیز و التهاب با NIA و FM طی کتوز بالینی به طور موثری نشانگرهای زیستی دیس لیپیدمی را کاهش میدهند، قند خون را بهبود میبخشند و باعث پیشرفت دربهبود کلی بالینی میشوند.